دوشنبه ؛ 26 شهريور 1403
22 تير 1398 - 12:58
نگاهی به تاکتیک جریان اصلاحات برای انتخابات پیش روی مجلس

فشار و فرار با «انتخابات مشروط»

مدتی است که جریان اصلاحات مشغول فضاسازی درباره انتخابات پیش روی مجلس است. یکی از اصلی‌ترین خطوط این فضاسازی بحث «انتخابات مشروط» است. این سیاست به‌طور خلاصه چنین است؛ اصلاح‌طلبان به هر قیمتی در انتخابات شرکت نمی‌کنند و شرط آنان سهل گیری شورای نگهبان در تائید صلاحیت نامزد‌های موردنظر آنان است.
نویسنده :
امیر رفیعی
کد خبر : 3425

پایگاه رهنما :

مدتی است که جریان اصلاحات مشغول فضاسازی درباره انتخابات پیش روی مجلس است. یکی از اصلی‌ترین خطوط این فضاسازی بحث «انتخابات مشروط» است. این سیاست به‌طور خلاصه چنین است؛ اصلاح‌طلبان به هر قیمتی در انتخابات شرکت نمی‌کنند و شرط آنان سهل گیری شورای نگهبان در تائید صلاحیت نامزد‌های موردنظر آنان است.
سعید حجاریان از نظریه‌پردازان جریان اصلاحات در یادداشتی در این مورد می‌نویسد: «شاید عقلانی‌ترین راهبرد را بتوان در «مشارکت مشروط» جست؛ از فرصت انتخابات استفاده کرد، ولی چنان چه شروط مطرح‌شده برآورده نشد، عطای انتخابات را به لقایش بخشید.» عبدالله ناصری عضو شورای مشورتی رئیس دولت اصلاحات و فعال سیاسی اصلاح‌طلب هم در گفت‌وگویی می‌گوید: «من، علی‌الاطلاق به حضور مشروط پایبند هستم، اما نه با آن جزئیات یا راهکار‌های دیگری مثل ادغام احزاب در یکدیگر یا اینکه جریان اصلاح‌طلب از کنار حوادث تند اجتماع بگذرد و سرخود را پایین بیندازد که برخورد نکند که ذیل پیشنهاد آقای حجاریان است؛ لذا کاملاً با این پیشنهادات مخالفم و معتقدم اصلاح‌طلبان باید صراحتاً انتخابات مشروط را اعلام کنند.» وی در ادامه می‌افزاید؛ با توجه به اتفاقات اخیر، اصلاح‌طلبان مقداری زیادی با ابهام برای شرکت در «انتخابات تحت هر شرایطی» روبه‌رو شدند و خیلی از اصلاح‌طلبان مانند گذشته فکر نمی‌کنند که باید تحت هر شرایطی در انتخابات مشارکت کرد، حتی به‌صورت حداقلی. اگر چهره‌های شاخص اصلاح‌طلب در سال ۹۴ حذف نمی‌شدند شاهد اتفاقات مهمی در عرصه قانون‌گذاری بودیم. محمود میرلوحی عضو شورای شهر تهران و از اعضای شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان نیز همین نظر را دارد و در مصاحبه‌ای گفته است: «با توجه به چالش‌هایی که جریان اصلاحات با آن مواجه است حضور غیرم شروط در انتخابات را نمی‌توان چندان متصور بود. اکنون کف انتظار مردم از اصلاح‌طلبان حضور مشروط در انتخابات است.» قبل از هر چیز این نکته قابل‌ذکر است که طرح بحثی با عنوان «انتخابات مشروط» همان‌طور که خود اصلاح‌طلبان اذعان دارند ناشی از وضعیت نابسامان اردوگاه اصلاحات- اعتدال است. یکی از روزنامه‌های اصلاح‌طلب درباره این وضعیت آشفته و دورنمای آن می‌نویسد: «گفتمان اعتدال که پس از گفتمان «رادیکال- پوپولیسم» احمدی‌نژاد روی کارآمد، این روز‌ها در سراشیبی عمر خود قرارگرفته و آینده آن در وضعیت مبهمی است. اگرچه فاصله دولت حسن روحانی با اصلاح‌طلبان در دور دوم ریاست‌جمهوری وی بیشتر از گذشته شد، اما دولت حسن روحانی همچنان مولود جریان اصلاح‌طلبی به شمار می‌رود و موفقیت و یا شکست آن درنهایت در کارنامه اصلاح‌طلبان نوشته خواهد شد. بااین‌وجود به نظر می‌رسد اصلاح‌طلبان دچار یک غفلت تاریخی و خلأ راهبردی برای دوران پس از گفتمان اعتدال شده‌اند. به‌هرحال گفتمان اعتدال با همه نقاط ضعف و قوتش نیاز به مراقبت دارد تا در آینده به‌عنوان یک گفتمان خلاق در فضای سیاسی کشور وجود داشته باشد. این در حالی است که در شرایط کنونی این گفتمان در فضایی مبهم رهاشده و اتاق فکر جریان اصلاح‌طلبی راهبرد آینده‌نگرانه‌ای برای حفظ و یا ارتقای این گفتمان در نظر نگرفته است.»
انتخابات مشروط و بازی کهنه تحریم
بحث انتخابات مشروط به‌هیچ‌عنوان موضوعی تازه و جدید نیست. اصلاح‌طلبان طی حدود دو دهه اخیر همیشه به انتخابات به‌عنوان یک فرصت و اهرم نگاه کرده‌اند؛ اهرمی برای فشار به‌نظام و دریافت امتیازات سیاسی موردنظر. استعفای جمعی از نمایندگان مجلس ششم و تحریم انتخابات از سوی آنان یکی از موارد معروف و قابل‌تأمل در این زمینه است.
اصلاح‌طلبان به‌خوبی می‌دانند که برای نظام جمهوری اسلامی، «مشارکت حداکثری» یک هدف راهبردی و حائز اهمیت در حوزه‌های داخلی و خارجی است و ازاین‌رو می‌خواهند اعلام کنند که اگر حاکمیت به خواسته‌های اصلاح‌طلبان تن ندهد! آن‌ها انتخابات را تحریم می‌کنند و درنتیجه مشارکت حداکثری محقق نمی‌شود. شاهد مدعا آنکه عناصر فعال این جریان طی چند ماه گذشته بار‌ها با تأکید بر اینکه «احتمال دارد اصلاح‌طلبان لیستی در انتخابات آینده نداشته باشند» از «لزوم اصلاح نظارت استصوابی»! سخن گفته‌اند و شائبه تحریم انتخابات و قهر سیاسی را تقویت کره‌اند.
فشار به شورای نگهبان
مهم‌ترین مخاطب عملیاتی بحث انتخابات مشروط شورای نگهبان است. اصلاح‌طلبان درحالی‌که طی سال‌های اخیر، وارد تمام نهاد‌ها و مناصب حکومتی شده‌اند، نعل وارونه زده و مدعی هستند نظارت استصوابی مانع از فعلیت یافتن برنامه‌ها و اهداف آنان شده و عناصر اصلی آن‌ها نتوانسته‌اند وارد گود انتخابات و مدیریت شوند. این ادعا به‌طور هم‌زمان دو هدف را دنبال می‌کند. اول فرار از پذیرش مسئولیت وضع موجود که مردم نسبت به آن نظری منفی دارند و خواستار پاسخگویی عاملان آن هستند. دوم آنکه می‌خواهند با این فضاسازی‌ها شورای نگهبان را تحت تاثیر قرار داده و خطوط قرمز قانونی آن را در جریان احراز صلاحیت‌ها تضعیف کنند. عبدالله ناصری در گفت‌وگویی در این مورد می‌گوید: «شرط نخست انتخابات آزاد و قابل دفاع است... شورای نگهبان باید متفاوت از گذشته عمل کند... اگر نظارت استصوابی بخواهد همچون دوره دهم انتخابات مجلس باشد، معتقدم اصلاح‌طلبان نباید لیست دهند... باید نظارت استصوابی و مجاری ورود چهره‌های برابر و توانمند برای قانون‌گذاری اصلاح شود.»
ظاهراً این جریان از ماجرای انتصاب نجفی به شهرداری تهران و مسائل پیش‌آمده درس نگرفته و قرار نیست روند ذبح قانون و منافع ملی پای منافع جناحی و شخصی را متوقف کنند.
سردرگمی ناشی از کارنامه ضعیف
انتخابات مشروط تنها یکی از مباحث مطرح‌شده از سوی اصلاح‌طلبان است و این جبهه در حال حاضر بیش از هر چیز دچار نوعی سردرگمی و تناقض است. اظهارات ضدونقیض بیش از هر چیز نشان از عدم استقبال مردم به جبهه‌ای دارد که مدت‌هاست به‌جز تکرار یک دور باطل هیچ کارنامه‌ای در جهت درمان مشکلاتشان نداشته است و این درست همان موضوعی است که این روز‌ها موجبات نگرانی شدید افراد درون این جبهه را فراهم آورده است. حال باید دید که درنهایت ازاین‌دست و پا زدن‌ها چه برنامه‌ای از سوی اصلاح‌طلبان در انتخابات آتی کشور اجرایی شده و آنان با چه برنامه‌ای وارد انتخابات می‌شوند.

ارسال نظرات